نوشته شده توسط: مسعود عبدی
عباس، یعنی الفبای مروّت
همیشهی خدا نام عباس با یاد حسین همخانه بوده است! چرا که عباس گفته است:
«زندگی ام در بندگی حسین معنا میشود» و این یعنی نهایت عشق.
هرم عطش را که میشنود، رخصت میگیرد و دل به دریا میزند.
شریعه، هنوز چشم های نگران عباس را در حافظه دارد و اگر نم اشک عباس نبود، برای
همیشه، فرات عقیم میماند.
عباس به مرگ نمیاندیشید، به مرگ میخندد و میداند شهادت، پشت نخلها ایستاده
است. برای شهادت انتظار میکشد و انتظار چقدر دشوار است.
عباس چشم به راه شهادت است و غمناک از وعده ای که نتوانسته به آن وفا کند؛ وعده
آب به اصحاب خمیه.
چه سخت میگذرد بر عباس و چه آشوبی است در دلش.
شهادت، انتظار کودکان و اهل خیمه، فرات، شرم و... در نگاه عباس صف کشیدهاند و
چشمان او، فراتی زاینده است که تلخ میجوشد.
عباس رمز مردانگی و راز وفاداری های شگفت آور است.
نام عباس، یادآور خانه کاهگلی امّ البنین است!
نام عباس، تبسم اشتیاق بر لبان حسین است.
راز مردانگی در دستان او نهفته است و فرات تا همیشه عطش، تشنه دستهای با وفای او
خواهد ماند.
عباس و آب، توأمان وفاداریاند بر کناره شط.
ترنم عاشقانه کلمه عباس، روح بخش دل های بی جان است و قرار جان های پریشان.
عباس
عباس
عباس
برگرفته از کتاب: از عشق تا دمشق - مجتبی تونه ای